تا جنینی... کار خونآشامی است!

چندروز بعد که این گردوخاکها بخوابد، دوباره ما میمانیم و فوتبال. بدون سلبریتیهای توئیتر که دست از جسد تیمملی کشیدهاند و رفتهاند روی سر جنازه جذابتری برای رقص و خودنمایی. بدون اینفلوئنسرهایی که چندروز بعد دوباره برمیگردند سراغ گذاشتن عکس غذا که برایشان تولید لایک کند.
فقط باید کمی صبر کنیم. صبر کنیم تا دوباره با معشوق فوتبال تنها شویم و آنوقت کلی فرصت داریم برای آرام شدن. کلی وقت هست برای پیدا کردن جواب این سوال که چرا رویاهای فوتبالی همیشه دورترین فاصله را برای کنار تو ایستادن انتخاب میکنند. کلی زمان داریم برای کمرنگ شدن طعنه آدمهایی که «من میدونستم ایران چیزی نمیشه» و «این هم از کیروش» از دهانشان نمیافتد. آدمهایی که نمیدانند فوتبال همینقدر ساده است که گاهی میبری و گاهی میبازی؛ که تیم بدتر همیشه محکوم به باختن است و ما مقابل ژاپن، تیم بدتر بودیم. این چیزها را فقط ما میدانیم و معشوق؛ نه آدمهایی که آن را بهانه کردهاند تا غرولندهای همیشگیشان را ایندفعه در کاغذ فوتبال بپیچند و بیفرهنگی ایرانیها و بیلیاقتی سرمربی تیمملی و «همهچیزمان به همهچیزمان میآید» را تحویلمان بدهند.
بیایید اینبار به جای بحثهای تکراری فقط سکوت کنیم؛ که تمام گفتنیها را مولانا 700سال پیش گفت، اما کسی اینجا گوش شنیدن ندارد:
سختگیری و تعصب خامی است
تا جنینی... کار خونآشامی است
محمد امیرپور